مادر یعنی زندگی ،

مادر یعنی عشق ،

مادر یعنی مهر ،

مادر یعنی اون فرشته ای که با اشکت ، اشک میریزه ،

با خنده هات می خنده ،

مادر یعنی اون فرشته ای که نگاهش به توئه و با هر لبخندت ، زندگی میکنه ،

مادر یعنی اون فرشته ای که موهاش سفید میشه برای بزرگ کردنت و به تو میگه ؛ پیر بشی مادر ، درد و بلات به جونم…

مادر یعنی اون فرشته ای که صبح که خوابی آروم میز صبحونه رو میچینه تا وقتی بلند شدی زندگی رو لمس کنی ،

مادر یعنی اون فرشته ای که شبایی که غم داری یا مریضی تا صب بالا سرت می شینه و نگرانه ،

مادر یعنی اون فرشته ای ، که وقتی موقع کار میگی خسته شدم ، با اینکه پاهاش درد میکنه میگه تو بشین مادر من انجام میدم ،

مادر یعنی اون فرشته ای که هیچ وقت باور نمیکنی مرض بشه یا پیر بشه ، چون همیشه و توی هر حالتی به روت لبخند میزنه ،

مادر یعنی اون فرشته ای که طاقت دیدن اشکاش رو نداری …

مادر یعنی همه زندگی …

شب یلدا بود

شبی بود از شب های اول زمستان

شبی در ظاهر سرد

اما در وجود ما بود گرم

شب خاطره ها

شب با هم بودن و در کنار هم

شب پرواز و جدایی

جدایی از غم و اندوه

شب دوباره زیستن

دوباره نگریستن

نگریست به دنیای پر از زیبایی

با تمام سختی و نگرانی ها

شب زیستن با تمام ای کاش ها و امیدها

بلی

شب یلدا بود

بهترین شب سال های عمر ما

پدر عزیزم
به دنبال قشنگ ترین واژه ها و کلمات میگردم
اما هیچ کلمه و واژه‌ای نمی‌توانند
عظمت حضور تو را در زندگی من وصف کند
فقط می‌گویم دوستت دارم.
روزت مبارک

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *